-
تنها
شنبه 4 اردیبهشتماه سال 1389 08:22
من تنهام اونهم تنهاست ما با هم ایم اما دور از هم خیلی خیلی دور نمیتونیم همدیگه رو بفهمیم حتی بعداز ۴ سال زندگی مشترک ...
-
از این شعر خوشم میاد
دوشنبه 9 فروردینماه سال 1389 10:21
شعری از حمید مصدق تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلوده به من کرد نگاه سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز ، سالهاست که در گوش من آرام، آرام خش خِش گام ِ تو تکرار کنان ، می دهد آزارم و من اندیشه کنان غرق این...
-
دلم برای کسی تنگ است...
یکشنبه 8 فروردینماه سال 1389 08:45
دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد … دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلا مش مرا در عشقش غرق می کند… دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد … دلم برای کسی تنگ است که دستانم دستان پر مهرش را می طلبد… دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را آرزو دارد… دلم برای کسی تنگ است که گوشهایم شنیدن...
-
دلم
یکشنبه 8 فروردینماه سال 1389 08:36
چند وقتی میشه که دلم خیلی گرفته دل شوشو جانم هم خیلی گرفته من و اون عاشق هم هستیم اما مناسب برای زندگی کردن با هم نیستیم روحیاتمون با هم خیلی متفاوته همیشه آرزو میکنم کاش ازدواج نکرده بودم این روزا دوست دارم برم خونه مامانم اینا تا از خونمون و شوشو جونم دور باشم اون هم اینجوری بیشتر دوست داره حوصله ی همدیگه رو نداریم...
-
سوتک
یکشنبه 8 فروردینماه سال 1389 08:29
نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم، سوتکی سازد، گلویم سوتکی باشد، به دست کودکی گستاخ و بازیگوش و او یکریز و پی در پی دم خویش را بر گلویم سخت بفشارد و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد بدین سان بشکند در من، سکوت مرگبارم را «دکتر علی...